ادبيات نوين
 
 
منوی اصلی
صفحه نخـــــست
چــــاپ صفــــحه
خـــانه كردن وب
ذخـــــیره صفحه
پـست الکترونیک
بایگـــانی مطالب
در باره ی ما
 

گفتم: شمع. گفت: گل. گفتم: گل. گفت: پروانه. گفتم: شمع و گل و پروانه. گفت: فرزانه ای است نامش «معلم»(((((نظر يادتون نره ها))))...؟؟؟
موضاعات
پیوند وبلاگ
ردیاب خودرو

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ادبيات نوين و آدرس z.n.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






 

فال حافظ

جوک و اس ام اس

قالب های نازترین

زیباترین سایت ایرانی

جدید ترین سایت عکس

نازترین عکسهای ایرانی


آرشیو ماهیانه
بهمن 1390
نویسندگان
نویسندگان
پیوند وبلاگ
مدرسه راهنمایی هدایت دزفول
داستان های زیبا
دستور زبان فارسي؟؟
سخنان بزرگان وحكيمان
بانك سوالات متوسطه
فرهنگ فارسي به فارسي؟؟
فقط نمونه سوال فارسي راهنمايي
دانلود سوال سوم راهنمايي کلیک کن؟
سوالات و پاسخنامه تشریحی کنکور آزمایشی شماره 3 پایه چهارم مقطع متوسطه(سال تحصیلی 91-90)
دانلود نمونه سوالات کلیک کن؟
حمل ماینر از چین به ایران
حمل از چین
پاسور طلا
الوقلیون

:: تمام پیوندها ::
 
طراح قالب و کد های جاوا...

كاربران آنلاين: نفر
تعداد بازديدها:
RSS

طراح قالب و کد های جاوا...

Www.LoxBlog.Com

کد های وجاوا :

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 9
بازدید ماه : 9
بازدید کل : 1951
تعداد مطالب : 12
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1

Alternative content



انشا ونگارش

آزمون نوبت اول انشا و نگارش ...  

 

تاریخ20/10/90                        مدرسه راهنمایی دخترانه هدایت

برین تو ادامه مطلب....



 

اگه من يه روز نباشم كي از عشقت مي ميره؟
 
يه روزي مي رم و اون روزه كه گريه ات مي گيره!
 
اگه من يه روز برم براي كي ناز مي كني
 
رو بوم ي مي شيني با كي تو پرواز ميكني؟
 
وقتي كه قهر مي كني منتتو كي ميكشه؟
 
اگه من يه روز نباشم سرنوشتت چي مي شه؟
 
كي واست لا لا مي گه كه چشماتو هم بزاري
 
كي مي ذاره تو همش براش بهونه بياري؟
 
با كليدش كيه قفل اخماتو وا ميكنه
 
اون شبا كه سردته كي دستاتو ها ميكنه؟
 
وقت گريه سر تو رو شونه كي مي ذاري
 
به يه آغوش ديگه كه آخه عادت نداري!
 
اگه من يه روز نباشم كي از عشقت مي ميره؟
 
يه روزي مي رم و اون روزه كه گريه ات ميگيره !

 

 


راهکارهای مقابله با اضطراب امتحان

-نقش مدیران
۲-نقش معلمین ۳-نقش برنامه ریزان
            

 

                                                
 


داستان آموزنده “امتحان وزیران”





یکی از روزها، پادشاه سه وزیرش را فراخواند

و از آنها درخواست کرد کار عجیبی انجام دهند :

از هر وزیر خواست تا کیسه ای برداشته و به باغ قصر برود

و اینکه این کیسه‌ها را برای پادشاه با میوه‌ها و محصولات تازه پر کنند.

همچنین از آنها خواست که در این کار از هیچ کس کمکی نگیرند

و آن را به شخص دیگری واگذار نکنند…
 


اقسام اضافه در دستور زبان فارسی برای دانش آموزان؟؟

اضافه آن است که اسمی را با کسره اضافه به اسم دیگری نسبت بدهیم. در این بخش قصد داریم شما را با انواع اضافه آشنا کنیم.


- اصل این است که مضاف‌الیه بعد از مضاف بیاید و بین آن دو کسره اضافه باشد. اما گاهی مضاف‌الیه اول می ‌آید و کسره اضافه حذف می ‌شود. به آن اضافه مقلوب می ‌گویند و اسم مرکب می‌ سازد. کارخانه (خانه کار) گلاب (آب گل)

2- گاهی فقط کسره اضافه حذف می ‌شود و به آن فک اضافه می ‌گویند. (پدرزن (پدر زن))

3- آوردن چند اضافه را پشت سر هم تتابع اضافات می‌ گویند. (جلد کتاب گلستان سعدی)

4- اگر مضاف به آ یا او ختم شده باشد در آخر آن به جای کسره اضافه یای مکسور می ‌افزایند. (دریای خزر، بازوی رستم)

اگر مضاف به ه بیان حرکت مختوم باشد به جای کسره اضافه، ء می ‌گذاریم. (کارخانه ایرج) و می توانیم ی بگذاریم، کارخانه ‌ی ایرج



اقسام اضافه:

1-اضافه تخصیصی: درِ اطاق (در اختصاص به اطاق دارد)

2- اضافه ملکی: بین آن دو رابطه مالکیت وجود دارد. (خانه احمد (خانه‌ای که مال احمد است)

تفاوت این دو: در اضافه ملکی معمولاً مضاف‌الیه، انسان است و می‌تواند مالک باشد، ولی در اضافه تخصیصی این چنین نیست.

3- اضافه تشبیهی: بین آن دو رابطه شباهت است. (لب ِ لعل (لب ِ مانند لعل)، داﯾﮥ ابر (ابری که مانند دایه است))

4- اضافه استعاری: آن است که مضاف در معنی غیر حقیقی خود استعمال شده باشد. (چنگال ِ مرگ ( مرگ مانند حیوانی با چنگال خویش آدمیان را می ‌رباید)

5- اضافه توضیحی: مضاف اسم عام است و مضاف‌الیه نام مضاف را بیان می ‌کند. (روز جمعه، شهر قوچان)

6- اضافه بیانی: مضاف‌الیه جنس مضاف را بیان می ‌کند. (ظرف مس)

اگر به مضاف‌الیه ی نسبت اضافه شود به صفت نسبی تبدیل می ‌شود. (ظرف مسی)

7-اضافه اقترانی: بین آن دو مقارنت و همراهی وجود دارد. (پای ارادت (پایی که با ارادت همراه بود))

8- اضافه بنوت (فرزندی): مضاف‌الیه نام پدر مضاف است. (رستم زال(رستم پسر زال))



تذکر: نوع اضافه گاهی مربوط به مفهوم واژگان و قصد گوینده است. پس گاهی یک اضافه چند حالت دارد.

مثال: چشم نرگس

1- چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد. (استعاری)

2- دختری زیباست، چشم نرگس او را کسی ندارد.(تشبیهی)

3- چشم نرگس درد می ‌کند. (تخصیصی)
 


موضوع انشا :میخواهید در آینده چه کاره شوید؟(از زبان فرزند شهید)




( این طور نباشد که به عکس شهیدان نگاه کنیم و به عکس شهیدان عمل کنیم!؟)

-"به نام خدا،من می خواهم در آینده شهید بشوم .برای این که ..."
 


تيز هوش ها برن؟؟؟؟

آزمون آزمایشی تیزهوشان سوم راهنمايي 


فارسي اول

نمونه سوال فارسی اول با جواب 


امتحان انشا؟؟

نمونه آزمون انشا و نگارش اول راهنمایی برای تمرین درخا نه


شعر چيست؟؟؟؟

شعر چيست؟
شعر چیست؟
بحث از چیستی شعر، بحث دشوار و به اعتباری غیر ممکن می باشد چراکه تا کنون که به اندازهء عمر آدمی- که از پیدایش شعر می گذرد- تعریف جامع و مانعی از آن صورت نگرفته است برای همین تعدادی آمده اند بسیاری از آثاری را که به زعم سر ایندگان آن، شعر محسوب می شده اند، از قلمرو شعر بیرون ساخته اند، و برخی بر عکس؛ آثاری را که سرایندگان آن، آنها را در قالب نثر ارائه داده اند، شعر به شمار آورده اند؛ و بعضی هم تفکیک مرز شعر و نثر را کار نادرست خوانده اند.
رضا براهنی در کتاب "طلا در مس" می نویسد:





"تعریف شعر کار بسیار مشکلی است، اصولاً یکی از مشکل ترین کارها در این زمینه است، شاید بشود گفت که شعر تعریف ناپذیر ترین چیزی است که وجود دارد."
بدین ترتیب نمی توان یک تعریف خاص را از شعر ارائه نمود اما برای شناخت نظرات نویسندگان گذشته و حال و تفاوت های موجود میان تعابیر شان، چند تعریف از آنها را در اینجا نقل می کنیم:
شمس قیس رازی در "المعجم فی معایر اشعار العجم" می نویسد:
"شعر سخنی است اندیشیده، مرتب، معنوی، موزون، متکرر، متساوی، حروف آخرین آن به یکدیگر ماننده."
این تعریف به چهار عنصر اندیشه، وزن، قافیه، زبان نظارت دارد.
دکترمحمد رضاشفیعی کدکنی از کتاب شفای ابن سینا بلخی فصل پنجم مقاله پنجم چنین نقل می کند:
"شعر کلامی است مخیل، ترکیب شده از اقوالی دارای ایقاعاتی که در وزن متفق، و متساوی و متکرر باشند و حروف خواتیم آن متشابه باشند.»
اما خود وی (دکترکدکنی) نظر دیگری دارد و می نویسد:
"شعر حادثه ای است که در زبان روی می دهد و در حقیقت، گویندهء شعر با شعر خود، عملی در زبان انجام می دهد که خواننده، میان زبان شعری او، و زبانی روزمره و عادی تمایزی احساس می کند."
در جای دیگر می نویسد:
"شعر گره خوردگی عاطفه و تخیل است که در زبان آهنگین شکل گرفته باشد."

رضا براهنی با توجه به عناصر مختلف شعر، تعبیرهای گوناگونی از آن ارائه داده است:
- "شعر، جاودانگی یافتن استنباط احساس انسان است از یک لحظه از زمان گذرا، در جامهء واژه ها،."
- «شعر زاییده بروز حالت ذهنی است برای انسان در محیطی از طبیعت.»
- "شعر فشرده ترین ساخت کلامی است".
- شعر یک واقعهء ناگهانی است، از سکوت بیرون می آید و به سکوت بر می گردد

براهنی پا را از این هم فراتر نهاده، هر ایجادی را شعر نامیده است:
"گفتن، آنهم به قصد ایجاد چیزی، شعر سرودن است."
یا می نویسد:
"انسان اولیه که نخستین شاعر نیز بود، الهی ترین خصوصیت خود- قدرت نامیدن و شعر گفتن- را آنچنان مقدس پنداشته که آن را به خدا نسبت داده است."
در این موردنظرات فراوانی مطرح گردیده است. اگر بخواهیم آنها را دسته بندی کنیم به دو دسته کلی می رسیم:
یکی آنکه با تعریف شعر مخالفت دارد و آن را به دلیل پهنای وجودی آن غیر ممکن ویا محال می شمارد.
دیگر آنکه شعر را با عناصر و خصایص آن تعریف نموده است.
گروه دوم خود بر سر اینکه کدام خصوصیات، ذاتی و کدام عرضی اند؟ اختلاف نظر پیدا نموده اند. مثلاً برخی، وزن، قافیه، خیال، اندیشه را از عناصر ذاتی شعر به حساب آورده اند و تعریف شعر را بر آن استوار ساخته اند.
برخی دیگر، وزن به معنای عروضی آن را از عوارض شعر محسوب نموده، "منطق شعری" و یا "بیان برتر" را عامل مؤثر در ساخت شعر دانسته اند.
گروهی بر عنصر خیال تکیه کرده و آن را موجب تفکیک شعر از نظم بر شمرده اند.
و دسته ای هم زبان را باعث عمدهء جدایی شعر از نثر تلقی نموده اند.

تفاوت های شعر ونثر:

شعر و نثر هر دو از حروف و کلمه ساخته می شوند. به هر دو، کلام اطلاق می شود. در این جهت از همدیگر فرق نمی کنند. آنچه آنها را از هم جدا می سازند این عوامل است:
1- هر کلامی که از وزن عروضی "متساوی" و متکرر" و قافیهء واحد برخوردار باشد، آن کلام شعر است نه نثر.
"خواجه نصیر" در اساس الاقتباس می نویسد:"نظر منطقی خاص است به تخییل و وزن را از آن جهت اعتبار کند که وجهی اقتضای تخییل کند، پس شعر در عرف منطقی کلام مخیل است و در عرف متأخران، کلام موزون مقفی"
البته این معیار، به اشعار کلاسیک اختصاص دارد، وگرنه، شعر نو نه وزن دارد و نه قافیه اما به آن، شعر اطلاق می گردد. پس اینکه وزن و قافیه را به عنوان معیار تعیین کردیم، فقط در جهت اثباتی آن می باشد یعنی هر کلامی که وزن (متساوی و متکرر) و قافیه داشته باشد، شعر است. اینگونه نیست که اگر نداشته باشد نثر است.
2- شعر مبتنی بر پایه های مشخص است. این پایه ها شعر را قوام بخشیده اند. خارج شدن از آن ممکن است، ساختمان آن را زیان و خطر برساند اما نثر اینگونه نمی باشد. شعر، مختص به اهل خود است. چنانچه در تعریف براهنی از شعر ذکر شد که ؛
"شعر یک واقعه ناگهانی است، از سکوت بیرون می آید و با سکوت بر می گردد."
یعنی شعر طوری است که وقتی شاعری شعرش را می سراید، کس دیگر نمی تواند آن را ادامه دهد.
3-در نثر هدف رساندن پیام است به مخاطب؛ لیکن در شعر هدف تنها انتقال نیست، تأثیر و لذت نیز جزء هدف است.
بر این اساس، نثر از پیچیدگی های کمتری برخوردار است و مخاطب زودتر به پیام آن می رسد ولی در شعر، مخاطب تلاش می کند که در عین بدست آوردن پیام، از آن لذت ببرد. برای این منظور مجبور است آن را در لفافهء زیبایی پیچانده تحویل مخاطب دهد.
4- نوعی از نثر هست که در آن از صنایع بدیع و بیان زیادتر از معمول استفاده می شود. این نوع نثر را نثر ادبی می خوانند. به دلیل وجود صنایع، تأثیرات آن، افزون از نثر معمول می باشد. چیزی که این نوع نثر را از شعر باز می شناساند، نوع کششی که قدرت تأثیر گذاری شعر را افزایش می بخشد.
5- در نثر نویسنده مجبور نیست از صنایع بدیع و بیان استفاده نماید اما در شعر، شاعر ناچار است کلام خود را با تصویر درهم آمیزد. چرا که هدف شاعر متفاوت از هدف یک نویسنده است. بدین لحاظ "خیال" را از عنصر اساسی در شعر برشمرده اند.
6-دست نویسنده در نثر باز است. می تواند از کلمات راحت تر استفاده کند ولی در شعر اینگونه نیست. شاعر نمی تواند از هر نوع کلمه استفاده کند. هر کلمه نمی تواند پیام شاعر را منتقل کند. خیلی از کلمات است که با ساخت زبان شعر نمی خواند . بسیاری از واژه ها نمی توانند حامل تمام معنایی باشند که شاعر آنها را قصد کرده است. از این جهت واژه هایی را بر می گزیند که بتوانند بار مفهومی خاصی را بر دوش بکشند
7- نثر تابع قوانین دستوری است. هر کلمه جای مشخص خود را دارد.. اما در شعر، شاعر ملزم نیست که تابع َدستور باشد. شاعر با درهم ریختن شکلدستوری کلام، به آن، صورت شعری بخشیده است.
10- نثر اغلب در بعد خاصی و در زمانه ی معینی شکل می گیرد از این جهت همیشه با "تاریخ خود" همراه است. شکل خود را در زمان و جهت خاصی آشکار می سازد؛ ولی شعر با "تاریخ خود" حرف نمی زند. از مقولهء خاصی صحبت نمی کند و در زمانهء معینی به گردش نمی افتد بلکه از تمام مقوله های علمی، تاریخی، اجتماعی و ... گفتگو می کند و در تمام زمانه ها سفر می نماید. برای شعر نمی توان تاریخی را مشخص ساخت و بعد خاصی را تعیین نمود.
11- نثر هم یک زبان است شعر هم یک زبان، لیکن شعر زبانی است که از حدود زبان نثر گذشته به زبان مستقلی دست پیداکرده است.. به عبارت دیگر شعر ساخت عمقی زبان است و نثر ساخت ظاهری زبان. در نثر، نویسنده، به رعایت نمودن قوانین دستوری اکتفا می کند در حالیکه شاعر می کوشد تا با شکستن بنیان دستور و آمیختن شکل و محتوا، شعر را از سطح به عمق هدایت نماید.

تفاوت نظم وشعر
عناصر سازنده ی شعر
صور خیال در شعر
زبان شعر
موسیقی در شعر
عناصر معنوی در شعر
 


لغت نامه دكتر معين

زندگینامه
در نهم اردیبهشت ماه 1297هـ . ش در خانواده ای از علمای روحانی در رشت پسر بچه ای پا به دنیا گذاشت. او محمد نامگذاری شد.
صبح خبری ناگوار از منزلشان رسید. مادرش به طور ناگهانی فوت کرده بود. پنج روز بعد پدرش نیز از دنیا رفت. در دبیرستان ملی اسلامی امروزی درس خواند و در 1304 هـ . ش موفق به اخذ تصدیق نامه دورة ابتدایی شد. در سال 1305 با دایر شدن اداره‌ای به نام «ادارة احصائیه» نام خانوادگی معین را برای خودشان انتخاب کرد. شب 13 فروردین 1310 دریافت که پدر بزرگ او فوت کرده است.
در سال 1310 دورة دوم متوسطه را به اتمام رساند و تصدیق نامة دوره دوم متوسطه را بگیرد. بعد از گذراندن تعطیلات تابستانی در رشت، در شعبة فلسفه و ادبیات مدرسه عالی دارالمعلمین تهران نام نویسی کرد. در خرداد 1313 هـ . ش، موفق به اخذ درجه لیسانس در ادبیات و فلسفه با نمره ممتاز شد.
شش ماهه اول خدمت را به عنوان افسر وظیفه گذراند. در اهواز بعد از سه ماه به دلیل لیاقت به ریاست دانشسرای شبانه‌روزی منصوب شد. به صورت مکاتبه ای در رشتة رواشناسی عملی انستیتو روانشناسی بروکسل (بلژیک) نام نویسی کرد.
محمد در سال 1318 با سمت معاونت ادارة دانشسراهای مقدماتی و دبیری دانشسرای عالی به تهران رفت اولین کاری که پس از انتقال به تهران انجام داد، ثبت نام در دورة دکترای زبان و ادبیات فارسی بود. مدرک دکترا برای معین به معنای تلاش بیشتر و دقیق‌تر در کارهای پژوهش بود.
دکتر معین هم برای همکاری در کار لغت نامه معرفی شده بود. او از سختگیری دهخدا چیزهای زیادی شنیده بود. در مسافرت‌هایی به اروپا به ویژه فرانسه، از مؤسسه «فرهنگ لاروس» در پاریس «بروکهاوس» در ویسبادن دیدار کرد و با روش کار آنها آشنا شد.
نخستین گنگره ایرانشناسان از نهم تا پانزدهم شهریور ماه 1345 در تالار فردوسی دانشکدة ادبیات تهران برگزار شد.
بعد از کنفرانس یک روز به اتفاق همراهان خود به شهر قونیه و زیارت آرامگاه مولانا جلا‌ الدین محمد رومی رفت سه روز نیز از آثار معماری اسلامی در استانبول دیدار کرد. هیئت اعزامی از ایران در هشتم آذر ماه به تهران برگشت.
دکتر معین یکباره به کف اتاق افتاد و بیهوش شد. دکتر معین به حالت اغما افتاده بود. عدم خروج دکتر معین از حالت اغما باعث شد تا 14 مرداد ماه 1346 همراه با همسرش به بیمارستان نوتردام، مونترال کانادا اعزام شد دکتر معین به علت آسیب مراکز مغزی قادر به شناسایی افراد و حتی بستگان و دنیای خارج نیست. سرانجام پس از چهار و نیم سال خاموشی و تنهایی بزرگ مرد لغت و سخن در نیم روز گرم سیزدهم تیرماه 1350، چشم از جهان فانی فرو بست.

سال شمار زندگی

(هـ .ش) 1297: (9 اردیبهشت ماه) تولد در شهر رشت.
(هـ .ش) 1299: فوت مادر و پدر به فاصله پنج روز از یکدیگر
(هـ .ش) 1304: اخذ تصدیق‌نامة دورة ابتدایی از دبستان اسلامی رشت
(هـ .ش) 1305: تأسیس ادارة احصائیه (ثبت احوال) در رشت و انتخاب اسم فامیلی «معین»
(هـ .ش) 1307: اخذ تصدیق دورة اول متوسطه از دبیرستان شاهپور رشت
(هـ .ش) 1310: فوت جد پدری «محمد تقی معین العلما» اخذ گواهینامه دورة دوم متوسطه از دبیرستان دارالفنون تهران- ثبت نام در رشتة ادبیات و فلسفه- دانشسرای عالی تهران
(هـ .ش) 1313: اخذ درجة لیسانس
(هـ .ش) 1314: خدمت سربازی- دورة شش ماهه دانشکده افسی احتیاط- (مهر ماه) اعزام به اهواز به عنوان دبیر دبیرستان شاهپور- (دی ماه) انتصاب عنوان ریاست دانشسرای شبانه روزی اهواز
(هـ .ش) 1314-1318: انتقال به تهران و تصدی پست معاونت دانشسرای مقدماتی، دبیر دانشسراهای عالی ثبت نام دوره دکتری زبان فارسی
(هـ .ش) 1321: (17 شهریور ماه) اخذ اولین مدرک دکترای ادبیات و زبان فارسی از دانشگاه تهران- ازدواج با دختر آقای امیر جامه (مدیر سالنامة پارس)
(هـ .ش) 1324: شروع همکاری با استاد علی اکبر دهخدا
(هـ .ش) 1329: شرکت در مجلس یاد بود اقبال لاهوری در سفارت پاکستان و ایراد سخنرانی «اقبال و ایران باستان»
(هـ .ش) 1330: شرکت در انجمن روابط فرهنگی ایران و هند و ایراد سخنرانی «امیر خسرو دهلوی»
(هـ .ش) 1331: شرکت در مجلس یادبود اقبال لاهوری و ایراد سخنرانی «اقبال و مولوی»
(هـ .ش) 1334-1331: عضویت در شورای عالی فرهنگ
(هـ .ش) 1333: شرکت در کنگره ابوعلی سینا و ایراد سخنرانی «لغات فارسی ابن سینا و تاثیر آن در ادبیات»
(هـ .ش) 1333: (تابستان) سفر به آمریکا بنا به دعوت دانشگاه هاروارد- شرکت در کنگرة خواجه نصیر الدین طوسی و ایراد سخنرانی خدمات خواجه نصیر الدین طوسی به زبان و ادب پارسی»
(هـ .ش) 1336: سفر به آلمان و ایراد سخنرانی در بیست و چهارمین کنگره خاورشناسان- شرکت در کنفرانس آزادی فرهنگ و ایراد سخنرانی «تاثیر افکار ایرانی در طریقه گنهوسی» (آذر ماه) سفر به شوروی (سابق) بنا به دعوت آکادمی علوم باکو و مسکو- (دی ماه) شرکت در کنفرانس اسلامی لاهور و ایراد سخنرانی «صلح در نظر جلا‌ل‌الدین مولوی»
(هـ .ش) 1337: (فروردین ماه) سفر به پاریس بنا به دعوت انجمن تتبعات علمی پاریس (مهرماه) سفر به پاکستان بنا به دعوت دانشگاه پنجاب- عضویت در فرهنگستان ایران
(هـ .ش) 1338: سفر به مسکو و شرکت در بیست و پنجمین کنگره خاورشناسان
(هـ .ش) 1339: سفر به فرانسه بنا به دعوت دانشگاه استراسبورگ و دایر کردن کرسی زیان و ادبیات فارسی در دانشکدة ادبیات این شهر.
(هـ .ش) 1340: سفر مجدد به فرانسه برای ایراد یک سلسله سخنرانی
(هـ .ش) 1341: عضویت در انجمن تحقیقاتی «تحقیق در ادبیات و زبان های خارجی»- عضویت در انجمن «اصطلاحات علمی»
(هـ .ش) 1342-1343: سفر به آمریکا بنا به دعوت دانشگاه پرینستون به منظور تدریس و ایراد یک سلسله سخنرانی
(هـ .ش) 1345: شرکت در کنگره جهانی ایران شناسان و ایراد سخنرانی «فرهنگ نویسی فارسی» سفر به ترکیه و شرکت در کنفرانس «میراث فرهنگی»- (آذر ماه) آغاز بیماری
(هـ .ش) 1346: (مرداد ماه) اعزام به کانادا به منظور معالجه
(هـ .ش) 1350: (تیرماه) درگذشت (پس از چهار و نیم سال اغماء کامل)
 


نثر فارسي

مقدمه
1- نثر مرسل یا ساده
2- نثر مصنوع
نثر مسجع یا موزون
نثر بینابین
نثر متکلف یا فنی
3- نثر شکسته یا نگارش به شیوه زبان محاوره
دوره های نثر فارسی



مقدمه

نثر، در لغت به معناى پراکندن و افشاندن است و در اصطلاح ادب‏به معنى سخنى مى‏باشد که مقید به وزن و قافیه نبوده و نویسنده به‏وسیله آن‏مکنونات ذهنى خود را به خواننده منتقل مى‏نماید.

معنی لغوی نثر:"پراکنده، سخن پاشیده و غیرمنظوم" است. در اصطلاح ادب نثر به نوشتار یا گفتاری اطلاق می شود که در قیاس با شعر از نظم و ترتیبی که لازمه کلام منظوم است، یعنی از وزن و قافیه خالی باشد و با بحور عروضی مطابقت نکند.

نثر، چون از قیود وزن و قافیه و بحور عروضی، همچنین در اغلب موارد از تخیلات شاعرانه خالی است، وسعت میدان آن برای بیان هر گونه فکری مناسبتر از کلام منظوم است و شاید به همین دلیل باشد که انواع دانشهای بشری و اندیشه های فلسفی، دینی، سیاسی، تربیتی و اجتماعی در قالب نثر اظهار شده و به رشته تحریر در آمده است.




از لحاظ ادبی، نثری ارزشمند و مورد توجه سخن سنجان است که نسبت به سخنان یا نوشته های معمولی زیباتر و از جهت لفظ و معنی فصیح تر و بلیغ تر باشد. مانند نثر کتابهایی چون گلستان، کلیله و دمنه یا بعضی از نوشته های معاصران.

انواع نثر در زبان فارسی

با توجه به شیوه کاربرد واژگان و نوع ابزارهای بیانی که نویسندگان در نوشتن مطالب خود دارند، شاید دقیقتر این باشد که نثر فارسی را به اقسام زیر تقسیم کنیم:

1- نثر مرسل یا ساده

نثرى را گویند که سجع نداشته باشد و کلمات آن آزاد و خالى ازقید خاص باشند. نوشته‏هاى معمولى و از جمله کتبى چون سفرنامه ناصرخسرو وکیمیاى سعادت و تاریخ بیهقى و اسرارالتوحید و تذکرةالاولیاء همه نثر مرسل‏اند.

نثر مرسل یا ساده نوشته ای است که از صنایع لفظی و معنوی و سجع عاری باشد. در این نوع از نثر، نویسنده مقاصد خود را در کمال سادگی و بی پیرایگی می نویسد و از استعمال کلمات و عبارات هماهنگ و واژه ها و اصطلاحات مهجور اجتناب می کند. نمونه های فراوانی از نثر مرسل و ساده را در آثار دوره اول نثر فارسی (قرن چهارم و نیمه اول قرن پنجم)، همچنین در اغلب نوشته های نویسندگان معاصر می توان یافت.

2- نثر مصنوع

که خود به دو نوع تقسیم می شود:

نثر مسجع یا موزون

نثر مسجع نثرى است که جمله‏ها و عباراتى قرینه در آن داراى‏سجع باشند. سجع در نثر به منزله قافیه در شعر است.
سجع نیز خود به‏سه نوع تقسیم مى‏شود، سجع متوازن، سجع مطرف و سجع متوازى.

در این نوع از نثر، نویسنده کلمات هموزنی را به نام سجع- نظیر قوافی اشعار- به کار می برد و جملات نوشته خویش را با قرینه سازی آهنگین می کند.

نظیر عبارات ذیل از مقدمه کنزالسالکین خواجه عبدالله انصاری.

"عقل گفت: گشاینده در فهمم، زداینده رنگ وهمم، پا بسته تکلیفاتم، شایسته تشریفاتم، گلزار خردمندانم، افزار هنرمندانم.....
عشق گفت: دیوانه جرعه ی ذوقم، بر آرورنده شوقم، زلف محبت را شانه ام و زرع مودت را دانه ام"

نمونه های زیبای نثر مسجع را در آثار خواجه عبدالله انصاری(396- 481هـ) و کتابهایی نظیر، تفسیر کشف الاسرار (سال تالیف 520 هـ) ترجمه ابوالفضل میبدی، اسرار التوحید فی مقامات ابوسعید ابوالخیر، تألیف محمد بن منور (بین 553 تا 559 هـ) کلیله و دمنه بهرامشاهی، ترجمه و تحریر: ابوالمعالی نصرالله بن محمد عبدالحمیدمنشی، تذکره الاولیا فرید الدین عطار نیشابوری، گلستان شیخ مصلح الدین سعدی و غیره، می توان یافت.

از میان کتابهای مزبور، گلستان سعدی از ویژگی خاصی برخوردار است زیرا در آن شیوه مختلطی از نثر مرسل با نثر موزون مسجع به کار رفته است و چون از لحاظ زیبایی و روانی و بلاغت در بیان ممتاز می باشد لذا پس از سعدی مورد تقلید عده ای از نویسندگان قرار می گیرد و آثار متعددی مشابه این کتاب نوشته می شود که مهمترین آنها بهارستان اثر عبدالرحمن جامی، روضه خلد (تألیف 737) نوشته مجد خوافی و پریشان، تألیف میرزا حبیب الله شیرازی متخلص به قاآنی و منشآت قائم مقام است.

نثر مرسل نثری است ساده و روشن با جملات کوتاه که از لغات مهجور عربی خالی است. در این نوع نثر از مترادفات استفاده نمی شود. توصیفات کلی و کوتاه است و بیشتر به امور بیرونی معطوف است. به نثر مرسل، نثر سبک خراسانی، نثر بلعمی و نثر دوره ی اول نیز می گویند.

نثر بینابین
نثر منشیان و دبیران عهد غزنوی است که در پایان دوره نثر مرسل و آغاز نثر فنی به فاصله ی نیم قرن ظاهر می سود. این نوع نثر هم سادگی و استواری نثر مرسل را دارد و هم نشانه هایی از آمیختگی نظم و نثر و ورد لغات عربی و آیات و احادیث نثر فنی را به همراه دارد. تاریخ بیهقی، سیاست نامه ی نظام الملک، قابوس نامه ی عنصرالمعالی از این جمله اند.



نثر متکلف یا فنی
این نثر ترکیبى از دو نوع نثر مرسل و مسجّع است که درآن لغات و ترکیبات و مثلهاو روایات و آیات و اصطلاحات و تعبیرات زیادى نیزبه کار رفته است.

در نثر مصنوع، انواع صنایع لفظى و معنوى چون اطناب و سجع و جناس وتضاد و تقابل و تلمیح و استعاره و غیره به کار مى‏رود.
در این نوع از نثر همانگونه که از نام آن پیداست، نویسنده با لفاظی عباراتی مصنوع می نویسد و علاوه بر استفاده از سجع و به کار بردن اشعار و شواهد عربی و فارسی و آیات قرآنی و احادیث و اصطلاحات علمی و لغات مهجور و استعارات و تشبیهات مختلف، کلام خود را به شیوه ای مصنوع با پیرایه ای و ظرایف ادبی و صنایع لفظی می آراید و البته مراد از این صنایع «تفننهایی است که در الفاظ و عبارات می شود و همین تنوعهاست که کلام را در واقع از صورت نثر بیرون می آورد و به جانب شعر که محل هنرنمایی گوینده است، متمایل می سازد. بنابراین اتخاذ چنین شیوه ای در نگارش از آن جهت که نویسنده زحمت اظهار مهارت و بیان تخیلات شعری را به خود می دهد، قابل توجه است و از این جهت که نگارنده مطالب ساده خود را در لباس عبارات متکلف می پوشاند و به جای توجه به مقصود اصلی، به مقاصد فرعی می پردازد، کار او به منزله نقض غرض در امر نویسندگی و مانع ایراد آزادانه معانی تلقی می شود. بعلاوه در شیوه نثر متکلف یا فنی، نویسنده ناگریز است خود را به دامان زبان عربی بیفکند، زیرا زبان فارسی تاب تحمل ایراد صنایع گوناگون خصوصاً استعمال سجع و جناس و ترصیع و ممائله و این گونه صنعتهای لفظی را بیش از اندازه ندارد و به همین جهت مبالغه در این روش،باعث راه یافتن تعداد فراوانی از لغتهای غیر لازم عربی به زبان پارسی است».

کتابهایی نظیر مقامات حمیدی تألیف قاضی حمیدالدین بلخی، مرزبان نامه ترجمه و تحریر سعدالدین وراوینی (اوائل قرن هفتم)،التوسل الی الترسل تألیف بهاءالدین محمد بغدادی (اواخر قرن ششم)، تاریخ وصاف نوشته شرف الدین عبدالله شیرازی ملقب به وصاف الخصره (قرن هشتم)، دره نادره تألیف میرزا مهدی خان استرآبادی (قرن دوازدهم) نمونه هایی اعلا از نثر متکلف یا فنی است.
نثر فنی نثری است که می خواهد به شعر نزدیک شود و به این جهت هم از نظر زبان و هم از نظر فکر و هم از نظر ویژگی های ادبی نمی توان آن را نثر دانست بلکه نثری است شعروار که دارای زبان تصویری و سرشار از آرایه های ادبی است. آغازگر این سبک نصرالله منشی است. در این نوع نثر از آیات و احادیث و ضرب المثل های عربی زیاد استفاده می شود و توصیف بر خبر برتری دارد. شعر و نثر با هم آمیخته می شود. کلیله و دمنه نمونه ای از این نوع نثر است.

نثر مصنوع و متکلف نثری است که لبریز از تکلف و کاربرد آرایه های ادبی است به نحوی که گاه معنا تحت تاثیر لفظ قرار می گیرد. تاریخ جهان گشای جوینی، مقامات حمیدی و حبیب السیر خواندمیر نمونه هایی از این نوع نثر هستند.

3- نثر شکسته یا نگارش به شیوه زبان محاوره

نثر شکسته آن است که نوشتار به زبان محاوره و گفتگوی معمولی مردم کوچه و بازار نگاشته می شود و همچنان که کلمات در زبان محاوره عامه مردم مخفف می گردد و برخی از واژه ها در قیاس با صورت مکتوب آنها شکسته می شود در نگارش این نوع نثر که در دوره معاصر بیشتر در داستان نویسی یا نوشتن موضوعات طنزآمیز به کار می رود نویسنده برای نشان دادن چهره طبیعی و واقعی قهرمانان داستانهای خود که غالباً از میان طبقات عامی و عادی اجتماع انتخاب شوند، عین الفاظ، تعبیرات و تکیه کلامهایشان را به لهجه عامیانه در آثار خود می آورد. مبتکر این نوع از نثر در ادبیات معاصر مرحوم علامه علی اکبر دهخدا است که برای اولین بار در مقالات فکاهی و انتقادی خود با عنوان چرند و پرند و به امضای "دخو" در روزنامه صوراسرافیل از تعبیرات عامیانه و واژه های تخفیف یافته و شکسته سود می جوید.

سید محمدعلی جمالزاده و صادق هدایت و جلال آل احمد نیز از جمله اولین نویسندگانی هستند که اسلوب محاوره و نثر شکسته را در نثر داستانی فارسی معاصر متداول می کنند و پس از آن گروهی دیگر از نویسندگان آثار خود را به نثر شکسته می نویسند.


دوره های نثر فارسی

1- نثر مرسل (معادل سبک خراسانی) قرن سوم و چهارم و نیمه قرن پنجم
2- نثر بینابین، اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم.
3- نثر فنی، در قرن ششم.
4- نثر مصنوع یا صنعتی و نثر ساده در قرن هفتم
5- نثر صنعتی و نثر ساده در قرن هشتم
6- نثر ساده در قرن نهم تا اوایل قرن دهم.
7- نثر ساده معیوب، از قرن دهم تا میانه قرن دوازدهم.
8- نثر قائم مقام و تجدید حیات(نثر دوره قاجار) این نثر ساده و خوب است.
9- نثر مردمی دوره مشروطه (نثر روزنامه).
10- نثر جدید (نثر رمان و نثر دانشگاهی )

در دوره مشروطه نویسندگان از تکلف، دوری و اصل ساده نویسی و حفظ اصالت معنی را رعایت می کنند. نوشته های میرزا فتحعلی آخوندزاده و طالبوف و حاج زین العابدین مراغه ای نمونه ای از این نوع نثر است.
 


آخرین مطالب ...
» انشا ونگارش
» راهکارهای مقابله با اضطراب امتحان
» داستان آموزنده “امتحان وزیران”
» اقسام اضافه در دستور زبان فارسی برای دانش آموزان؟؟
» موضوع انشا :میخواهید در آینده چه کاره شوید؟(از زبان فرزند شهید)
» تيز هوش ها برن؟؟؟؟
» فارسي اول
» امتحان انشا؟؟
» شعر چيست؟؟؟؟
» لغت نامه دكتر معين
» نثر فارسي

Home | FeedBack

Copyright © 2008 LoxBlog.Com . All Rights Reserved. Translation Www.NazTarin.Com